سکته مغزی یک بیماری غیر پیشرونده است که علائم آن ابتدا شدید است ولی با گذشت زمان و درمان مناسب کاهش پیدا میکند. سکته مغزی تأثیرات فراوانی بر زندگی یک فرد میگذارد. این ضایعه ممکن است باعث ناتوانی فرد برای مدت طولانی شود و مشکلات فیزیکی، روانی و اجتماعی پیچیدهای برای او ایجاد کند.
عوامل خطرساز در بروز سکتههای مغزی عبارتند از: فشار خون بالا، کلسترول بالا، تنگی عروق، دیابت، بیماریهای قلبی، کشیدن سیگار، مصرف بیش از اندازه نوشیدنیهای الکلی، بیتحرکی، چاقی و مصرف قرصهای ضدبارداری.
فشار خون بالا مهمترین عامل در بروز سکتههای مغزی است. پژوهشها نشان داده است که کنترل فشار خون باعث کاهش 30 تا 40درصدی بروز سکتههای مغزی میشود. افراد سیگاری نیز 2برابر سایر افراد دچار سکته میشوند ولی 2 تا 5سال پس از ترک سیگار شیوع سکته در هر دو گروه به یک میزان خواهد بود. خطر ابتلا در افراد دیابتی وابسته به انسولین نیز 2 تا 6 برابر سایرین است.
درمان سکته مغزی شامل 3قسمت دارویی، توانبخشی و پیشگیری از بروز سکتههای مجدد است. هر چند میزان بهبودی تا حد زیادی به وسعت و محل آسیب مغزی بستگی دارد اما کیفیت درمانهای توانبخشی و دارویی، میزان انگیزه بیمار و خانواده او و همچنین سن بیمار از عوامل مؤثر بر بهبودی او هستند.
تیم توانبخشی شامل فیزیوتراپیست، کار درمانگر و گفتار درمانگر است. این تیم به بیمار کمک میکند حرکات از دست رفته را بار دیگر به دست بیاورد، دچار عوارض ثانویه ناشی از سکته مغزی نشود، عوامل اجتماعی و روحی، روانیای را که برای بیمار مشکل ساز هستند، برطرف کند و بهطور خلاصه تواناییهای عملکردی خود را به حداکثر ممکن برساند.
توانبخشی باید در مراحل اولیه پس از سکته مغزی شروع شود. در این مرحله پیشگیری از بروز زخم بستر، وضعیت دهی مناسب و انجام تمرینات لازم برای جلوگیری از خشکی مفصل و کاهش دامنه حرکتی مهم است.
بعد از وقوع سکته مغزی بیمار یک دوره شوک مغزی را طی میکند که مدت آن از چند روز تا چند هفته متغیر است.
در این مرحله عضلات شل و حرکت در اندام آسیبدیده تقریبا غیر ممکن است. در بیشتر بیماران بعد از این مرحله تون عضلات به تدریج افزایش پیدا میکند.
شانه برگشته به عقب، بازو چرخیده به داخل، آرنج خم، کف دست رو به پایین، مچ و انگشتان دست خم، لگن به عقب، ران چرخیده به داخل، زانو صاف، مچ و انگشتان پا خم و چرخیده به سمت داخل.
این وضعیت الگوی اسپاستیک نام دارد. بیمار باید از ابتدا در وضعیتی خلاف این الگو قرار بگیرد. مثلا آرنج صاف ولی زانو اندکی خم باشد.
بازگشت حرکات معمولا از بالا به پایین است؛ یعنی حرکات شانه و لگن قبل از حرکات دست و پا برمیگردد. کنترل حرکات دست، در آخرین مرحله توانبخشی به دست میآید. حرکات ظریف دست زمانی برمیگردد که بتوان حرکات شانه و آرنج را کنترل کرد.
این حرکات ابتدا به صورت غیرفعال و با کمک دیگران یا اندام سالم انجام میشود. با گذشت زمان نیاز اندام مبتلا به کمک به تدریج کاهش پیدا میکند و در نهایت بیمار میتواند اندام مبتلا را کاملا به صورت فعال حرکت دهد. بیمار ابتدا کنترل نشستن، پس از آن ایستادن و در نهایت راه رفتن را به دست میآورد.
گاهی اوقات به علت از دست رفتن قدرت عضلات گردن، صورت و زبان، جویدن و بلعیدن برای بیمار مشکل میشود. اگر عضلات خیلی ضعیف هستند باید غذا خوردن را با تکههای کوچک شروع کرد.
تشویق بیمار به استفاده از سمت فلج دهان هنگام غذا خوردن موجب افزایش حرکات دهان و صورت شده و عضلات ضعیف را نیز تقویت خواهد کرد. درصورت لزوم، نگه داشتن فک بیمار به او کمک میکند که هنگام جویدن و بلعیدن دهان را بسته نگه دارد.
باید از خوردن و نوشیدن در حالت دراز کشیده خودداری کرد زیرا این حالت بلعیدن را مشکل میکند. نشستن به صورت صحیح و با تنه راست به جویدن و بلعیدن کمک میکند.
رعایت نکات ساده زیر در سرعت بخشیدن به بهبودی بیمار مؤثر هستند:
* استفاده از تحریکات بینایی در پیشرفت درمان مفید است. میتوان یک آینه قدی در جلو بیمار قرار داد و از او خواست حرکات را در مقابل آینه انجام دهد. با این کار بیمار قرار گرفتن در وضعیت صحیح و انتقال وزن به سمت مبتلا را بهتر یاد میگیرد. بیمار باید همیشه به مناسب بودن وضعیت شانهها و قرارگیری سر و بدن در یک راستای صحیح توجه کند. آینه میتواند با دادن بازخورد بینایی مناسب به فرد از این نظر مفید باشد. آینه برای کسانی هم که دچار اختلال حس شدهاند مفید است.
* درمان باید در تمام طول روز و به صورت مداوم انجام شود. در صورتی که درمان به زمانهای خاص مثلا 2 یا 3بار در هفته یا فقط در حضور درمانگر محدود شود، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت.
* انجام حرکات تنها در حالتی باعث بهبود توانایی عملکردی فرد میشود، که به صورت فعال باشد.
* بهتر است از سمت مبتلای بیمار به او نزدیک شوید زیرا باعث چرخیدن سر به سمت مبتلا میشود و در نتیجه توجه او به سمت مبتلا بیشتر خواهد شد. بهتر است میز کنار تخت و سایر لوازم شخصی در سمت مبتلای بیمار قرار بگیرد.
* تشک بیمار نباید خیلی نرم باشد. تختخواب خیلی نرم نمیتواند به جریان خون کمک کند و برای این بیماران مناسب نیست. بهتر است بیمار در اتاقی بخوابد که گرم، کم سر و صدا و با نور ملایم باشد. به بیمار نباید استرسهای عاطفی و هیجانی وارد کرد.
* تا جایی که ممکن است از عصا استفاده نکنید. زیرا این وسیله باعث تشویق بیمار به جبران ناتوانی با سمت غیر مبتلا میشود. از عصا باید فقط بهعنوان وسیله کمکی و زمانی که شخص قادر نباشد به تنهایی و بدون کمک راه برود استفاده کرد.
هدف نهایی در توانبخشی کمک به فرد است تا او بتواند با وجود محدودیتهای باقیمانده، کارایی خود را حفظ کند و در امور روزمره زندگی و شخصی خود به حداکثر استقلال برسد.
بعد از سکته، بیمار باید یاد بگیرد تا جایی که ممکن است از سمت مبتلا برای انجام کارهای خانه استفاده کند. برای گردگیری میتوان پارچه را با دست مبتلا روی میز گذاشت و با گذاشتن دست سالم روی دست مبتلا حرکت پارچه را هدایت کرد. همچنین او باید از دست مبتلا در شستوشو و آشپزی نیز استفاده کند(البته باید مراقب اختلالات حسی احتمالی نیز بود). اینگونه فعالیتها نه تنها برای بازگشت حرکات بلکه در بهبود حس لمس نیز اهمیت دارد.
کسی که دچار سکته مغزی میشود باید بتواند کارهای شخصی خود مانند لباس پوشیدن، شستوشو، نظافت شخصی و خوردن غذا را انجام دهد بنابراین باید از زمان وقوع سکته همه فعالیتهای روزمره در برنامه درمانی گنجانده شود.