يکي از سوالاتي که ممکن است براي خانواده کودکاني که داراي کودکان مبتلا به فلج مغزي از نوع اسپاستيک هستند مطرح باشد مسئله لزوم يا عدم لزوم جراحي در اندام هاي تحتاني اين کودکان مي باشد.
در ابتدا بايد گفت که بيشتر متخصصين مرتبط با اين کودکان معتقدند که جراحي در اندام هاي اين کودکان آخرين تصميم است و تاکنون مهمترين مداخله درماني استفاده از خدمات توانبخشي کاردرماني و فيزيو تراپي يراي انها مي باشد.
اما چه زماني ممکن است که درمانگران و خانواده ها به فکر استفاده از اين روش يعني جراحي بيفتند:
1- متاسفانه هنوز هم ممکن است که بعضي از خانواده ها به هر علتي آنقدر دير به درمانگران توانبخشي مراجعه نمايند که کوتاهي هاي عضلاني در اندامهاي کودک به حدي رسيده باشد که به تکنيک هاي توانبخشي کوچکترين جوابي ندهد و دفورميتي هاي ناشي از گرفتن وضعيت هاي بد بسيار براي کودک و خانواده اش آزار دهنده ميگردد در اين مواقع ممکن است تنها راه مقابله با کوتاهي ها و دفورميتي (بد شکلي) اندامها استفاده از روش هاي جراحي باشد. (اغلب جراحي در اين کودکان تنها مي تواند براي راحت تر شدن مراقبت از او و جابجايي و در نهايت آنچه که به آن Handling گفته مي شود مفيد باشد.)
2- گاهي پس از انجام کاردرماني توانايي هاي کودک افزايش قابل توجهي يافته و به عنوان مثال قادرمي شود که روي زانوان راه برود و توانايي ايستادن به مدت طولاني را بدست آورده است ( يا مغز او الگوي ايستادن را کسب کرده است ) ولي به علت کنتراکچر در عضلات پلانتار فلگسور ( کوتاهي در عضلات خلفي ساق پا ) کودک در حالي که وضعيت ايستاده ميگيرد قادر نيست کف پايش را به زمين بگذارد وبه جلو خم مي شود و مي افتد يا راه رفتن به علت کوتاهي شديد در عضلا ت ا داکتور(نزديک کننده) اندام هاي تحتاني قيچي وار است. جراحي در اين کودکان اگر با گچ گرفتن طولاني مدت اندام ها همراه نباشد مي تواند براي اقدامات توانبخشي بعدي مفيد باشد.
3- مجددا تاکيد مي شود زماني جراحي مطرح مي گردد که اقدامات توانبخشي به اندازه کافي مفيد نباشد.
چه کساني مي توانند در اين مورد نظر يدهند:
1- نهايتا و اصولا مسئوليت پاسخدهي به اين سوال به عهده پزشکان متخصص ارتوپدي مي باشد ولي از آنجا که پزشکان ارتوپديست براي اين مسئله به تجربيات و ملاکهاي خاص خودشان نيز متکي هستند ممکن است در صورت مراجعه به چند تن از اين پزشکان محترم پاسخ يکساني به اين مسئله داده نشود.
بنابراين اين حق خانواده هاست که از مورد هاي قبلي که از روش جراحي در مورد آنها استفاده شده است در مورد درصد موفقيت و روش کار جراحان سوال شود و در مورد مراجعه به آنها با درمانگران کاردرماني با تجربه نيز مشورت شود.
2- کاردرمانهايي که دانش و تجربه کافي کار با کودکان فلج مغزي قبل و بعد از جراحي داشته اند مي توانند مشاوران خوبي در اين زمينه باشند ولي همانطور که گفته شد مسئوليت اصلي براي تصميم گيري در اين رابطه به عهده پزشکان ارتوپديست مي باشد ( تراپيست ها نيز در همه حال بهتر است ضمن اينکه نظرات خود را اعلام مينمايند اين مسئله را براي خانواده ها عنوان نمايند)
موفقيت جراحي اندامها به چه فاکتور هايي وابسته است:
1) توانبخشي کافي قبل از جراحي و بعد از جراحي
2) حداقل توان هوشي کودک که قادر به همکاري در انجام فعاليتهاي اکتيوي که پس از جراحي از او خواسته مي شود با شد.
3) کسب توانائي هاي بالاتر از نظر رشد مراحل حرکتي قبل از جراحي
4) گچ گرفتن طولاني مدت اندامها باز آموزي حرکتي عضلات مرتبط را از نظر توانبخشي با مشکل مواجه مي کند.
5) همکاري مستمر خانواده با در مانگران نقش بسيار مهمي در موفقيت اقدامات توانبخشي پس از جراحي ايفا مي کند.
معمولا جراحي در کدام نواحي انجام مي شود:
– عضلات داخل ران (اداکتور ها )
– عضلات خم کننده زانو( همسترينگ ها)
و عضلات خم کننده مچ به سمت کف پا ( پلانتار فلگسور ها – تاندون آشيل)
لزوما همه اين نواحي با هم جراحي نمي گردد و بسته به شرايط کودک جراح ارتوپديست در مورد آن تصميم مي گيرد.