کاربرد تمرینات نقطه چالش در کمک به یادگیری واکنش گام برداری و تقویت حفظ تعادل در کودکان فلج مغزی همی ۱۳۹۹/۰۱/۱۱ ساعت توسط حسین آشوری | نظر بدهيد

مداخله

در این تحقیق، محرکی که باعث واکنش گام برداری می­شود، محرکی درونی است. در این روش از فرد خواسته می­شد تا در حالت ایستاده از مفصل مچ پا به چهار جهت جلو، عقب، راست و چپ خم شود. افراد نباید سعی کنند از افتادن جلوگیری کنند بلکه باید اجازه دهند مانند افتادن یک درخت زمین بخورند تا جایی که احساس کنند باید برای پیشگیری از افتادن یک گام بردارند‌. هدف از انجام این کار مدلسازی موقعیت‌های واقعی نبود، بلکه هدف به کارگیری حس حرکتی مرکز ثقل خارج از سطح اتکاء بود. در نتیجه از این روش به عنوان یک محرک در برداشتن گام در جهات مختلف برای جلوگیری از افتادن استفاده شد.

برای کاهش ترس موجود از افتادن تمرکز افراد به سمت افزایش سرعت و طول گام در واکنش معطوف شد تا به محدودیت‌های سطح اتکاء توجه نکنند (توسط درمانگر). افراد تمرینات مشابهی با هر دو پا به عنوان پای مقدم در حفظ تعادل داشتند. آنها می­توانستند برای حفظ تعادل هر چند گامی که نیاز داشتند بردارند، اما تشویق شدند که تنها در دو تا سه گام تعادل­شان را حفظ کنند. در اجرای تست خم شدن از طرفین، پای مقدم مشخص نشد و آنها می­توانستند با پای موافق یا مخالف گام بردارند و تعادل­شان را حفظ کنند.

مداخلات و میزان اضافه بار تمرینات  کارکردی

پس از انجام پیش­آزمون دوم و با توجه به داده­های به دست آمده از هر آزمودنی، طبق اصول تعریف شده در چهارچوب نظری نقطه چالش برای هریک از آزمودنی ها استانداردی از طول گام بهینه در نظر گرفته شد (سی درصد به طول گام هر آزمودنی به عنوان اضافه بار افزوده شد). سپس از آزمودنی­ها خواسته شد تا هرگاه طول گامشان به این استاندارد رسید، تمرینشان را با چالشی جدید همراه کنند. چالش اولیه­ای که در این پروتکل در نظر گرفته شد، انجام تمرینات با در دست داشتن یک لیوان بود که تا نیمه از آب پر است. به همین دلیل انتظار می­رفت با سخت­تر شدن تمرین، دوباره طول گام کاهش یابد. آزمودنی­ها با بازیابی طول گام استانداردشان بر اثر تمرین، وارد مرحله سوم تمرینات می­شدند. در این مرحله می­بایست تمرین را با چشمان بسته شروع کنند و تنها در لحظه برداشتن گام اجازه داشتند چشمانشان را باز کنند.

نتایج

نتایج تحقیق حاضر نشان داد تمام کودکان پیشرفت خوبی در تمرینات داشته­اند. مقایسه امتیازات سیستم تعادلی کودکان که با آزمون PBS  سنجیده شد، حاکی از پیشرفت امتیازات در پس آزمون و بهبود تعادل پویای آنها بود. با توجه به نتایج بدست آمده بین تعادل پویای کودکان CP همی­پلژی در پیش آزمون اول و دوم تفاوت معناداری وجود نداشت اما بین پیش آزمون اول و بعد از مداخله CPF   و بین پیش آزمون دوم و بعد از مداخله CPF، تفاوت معناداری مشاهده شد. مقایسه نتایج حاصل از سنجش طول گام و سرعت گام برداری برای حفظ تعادل نیز نشان داد تمرینات تعادلی CPF اثر مثبتی بر سرعت واکنش این کودکان داشته است. همچنین طول گامهای برداشته شده پس از تمرینات افزایش چشمگیری داشته است. تنها در یک کودک که در سیستم طبقه بندی GMFCS  در سطح سه قرار داشت، پیشرفت قابل ملاحظه ای صورت نگرفت.

در تفسیر و تعمیم نتایج این تحقیق باید احتیاط شود، زیرا تحقیق حاضر در حجم نمونه پایین صورت گرفته است. در این تحقیق کاربرد بالینی ارائه اطلاعات و بازخوردها، برنامه تمرینی طبق چهارچوب CPF وحمایت جسمی کنترل شده برای پیشرفت یادگیری کودکان انجام شد تا بازآموزی واکنش گام برداری آنها را با هدف بهبود تعادل پویا تقویت کند. کاربرد اصول CPF در تحقیقات بعدی که بر روی تعادل پویای کودکان فلج مغزی متمرکز است، توصیه میشود.

محقق:خانم سمیه آشوری-کارشناس ارشد حرکات اصلاحی

By admin